لَوْ کَانَ رِضَاکَ فِی أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً وَ أُقْتَلَ سَبْعِینَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ مَا یُقْتَلُ بِهِ النَّاسُ لَکَانَ رِضَاکَ أَحَبَّ إِلَی؛
[4]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص501.
لَوْ کَانَ رِضَاکَ فِی أَنْ أُقَطَّعَ إِرْباً إِرْباً وَ أُقْتَلَ سَبْعِینَ قَتْلَةً بِأَشَدِّ مَا یُقْتَلُ بِهِ النَّاسُ لَکَانَ رِضَاکَ أَحَبَّ إِلَی؛
[4]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص501.
فرایند شکلگیری و استمرار نیت اخلاقی
انواع نیّت
نیت در فقه با مفهوم اخلاقی آن بسیار متفاوت است. برای مثال اگر کسی چند نماز قضا بدهکار باشد، نمازی که میخواند بسته به نیتش متفاوت است و نیت هر نمازی کرد همان نماز حساب میشود. همانطور که ملاحظه میکنید نیت در اینجا هیچ مؤونهای ندارد و فقط یک بنای قلبی است. ولی نیت در فعل اخلاقی اینگونه نیست و با صرف خطور در ذهن حاصل نمیشود. این نیت نیازمند یک سری مقدمات و مبادی نفسانی است. اگر آن مقدمات و مبادی نفسانی آماده و موجود باشد، آن نیت از انسان متمشی میشود، وگرنه با صرف خطور یک مفهوم در ذهن این نیت حاصل نمیشود.
اهداف طولی و اهداف علیالبدل
بنابر تقسیم عقلی، بعضی کارها نمیتواند بیشتر از یک هدف داشته باشد هدف این نوع از کارها خودبهخود متعین و امری طبیعی است. اما در وسیلههایی که ما در زندگی بهکار میگیریم، غالبا یک وسیله میتواند برای چند چیز مورد بهرهبرداری قرار گیرد این اهداف ممکن است در طول هم باشند یا در عرض هم ، در اهداف طولی، برای تعیین ارزش کار باید از اهداف متوسط عبور کرده، هدف نهایی را ارزشیابی کنیم.
فرآیند شکلگیری نیت
برای اینکه نیتی در انسان پیدا شود ابتدا باید به کاری که میخواهد انجام دهد و اثری که بر آن کار مترتب میشود، توجه پیدا کند. به عبارت دیگر باید به این دو، علم آگاهانه پیدا کنیم. این توجه بدان معناست که اگر علم ناآگاهانه نیز داریم، آن را به آگاهانه تبدیل کنیم و مورد توجه قرار دهیم. برای مثال، فرد باید توجه پیدا کند که میشود نماز را به جماعت خواند، و این نماز جماعت باعث میشود که گناهان من آمرزیده شود و به جهنم نروم. پس از این توجه، در دل انسان این گرایش پیدا میشود که این کار را انجام دهد. در این مرحله اگر هیچ چیز دیگری غیر از آثار نماز جماعت مورد توجهاش نبود، این گرایش فوراً اثر خودش را میکند، و به سوی نماز جماعت میرود. اما اگر در کنار این خواسته، چیزهای دیگری را هم دوست داشت، صرف آن تصور و تصدیق کافی نیست که آنها را رها کند و به نماز بایستد، بلکه باید این خواسته بر آنها رجحان پیدا کند. همه این خواستهها با هم جمع نمیشود و بین آنها تزاحم به وجود میآید روشن است که این محبتها اختیاری نیست و انسان نمیتواند به یکباره بگوید دلم میخواهد فلان چیزی را بیشتر دوست بدارم. پیدایش این محبت، خود نیازمند مقدماتی است؛ ابتدا باید اصل وجود بهشت و جهنم را باور کرده باشد، سپس بداند چه چیزهایی موجب این بهشت و آن جهنم میشود. چه چیزی باعث میشود که عذاب جهنم برداشته شود و گناه آمرزیده شود
شناختهای لازم برای نیت
برای اینکه بتوانیم کارهایمان را با نیت خوبی انجام دهیم، از مدتها پیش باید مقدمات این نیت را فراهم کرده باشیم. اولین مقدمه، دانستنیهاست. ابتدا باید باور کنیم. البته باور مقداری با دانستن تفاوت دارد. مسئله مهم دیگر، پدید آمدن موانع است. گاهی انسان مقدمات را فراهم کرده است ولی ناگهان پدیدهای پیدا میشود که فکر آن را نکرده است. یکباره چیزی پیدا میشود که دل او را میبرد و به دنبال آن مسئله میرود. این آسیبها مانع قصد انجام کار خیر میشود پیدا نکند. بیاندیشد چه کنم که چنین چیزی را نبینم، پایم به آنجا نرسد، با فلان شخص همصحبت نشوم، دلبستگی به آن پول یا مقام و شهرت پیدا نکنم.
این مسایل تهذیب نفس را به عنوان یک واجب عقلی بیّن برای انسان مطرح میکند. اگر میخواهی در چاه نیفتی، از این راه نرو! از راهی برو که سر راهت چاه نباشد
رفتار اخلاقی و ارزشی در اسلام یعنی عمل داری حسن فاعلی باشد و حسن فعلی باشد.
حسن فاعلی چیست؟
کارهای اختیاری بخاطر رسیدن به هدفی انجام میشود وحسن فاعلی یعنی اینکه کار هدفی عقلایی یا شایسته داشته باشد وکاری میتواند نتیجهای ارزشمند به بار بیاورد که ارزشی بسیار بیشتر از وقت، انرژی و ابزارهای دیگری که برای آن به کار گرفته شده است، داشته باشد. اما اگر این طور نبود، لهو، لعب و عبث و... است. به همین مناسبت خداوند درباره زندگی دنیا میفرماید: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ؛ یعنی اگر دنیا را برای فقط برای خودش بخواهید، ارزشی ندارد. کار بیهودهای است که انجام میشود و ارزش آن را ندارد که برای آن وقت صرف کنید، غصه بخورید، زحمت بکشید و خودتان را خسته کنید. آن نتیجه، ارزش این زحمتها را ندارد و یک نوع خیالات است. حال فرض کنید در این بازی برنده شدید، چه میشود؟ این همان لعب است. لعب بدین معناست که انسان سلسله کارهای منظمی را انجام دهد و قرارداد کند که اگر چنان شد من برندهام. مسابقات فوتبال چگونه است؟ البته ممکن است فوایدی نیز داشته باشد و خستگی را رفع کند و موجب سرگرمی انسان شود و گاهی در کنارش نشاطی برای انسان به وجود بیاورد و به سلامتی او کمک کند، اما این زحماتی که برای آن کشیده میشود و پولهایی که برایش خرج میشود ارزش آن نتیجه را ندارد. خداوند در آیه دیگری به مقایسه دنیا و آخرت میپردازد و میفرماید: وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ؛ زندگی حقیقی، زندگی آخرت است و به زندگی دنیا اصلا نمیتوان زندگی گفت؛ این یک مرگ تدریجی است! اما اگر هدف انسان از همین زندگی دنیا ماورای آن بود که ارزشمندتر از خود دنیاست، این زندگی نیز حق و کار بسیار ارزشمندی میشود و انسان باید دعا کند که خدا عمر و توفیقش دهد که تا بتواند سالها همین کار را انجام دهد. بنابراین هنگامی کارهای دنیا حق و ارزشمند میشود و از باطل، لهو، لعب و عبث بودن خارج میگردد که نتیجه ارزشمندی ورای خودش ایجاد کند. این همان است که میگوییم کار صحیح آن است که هدف صحیحی داشته باشد. هدف نیز چیزی است که در انتهای کار بر آن مترتب میشود.